حرفهای عاشقانه

حرفهای  عاشقانه

 

و... اینجا آغاز رهایی من است؛
و... این کلمه ها؛
حاصل معاشقه من و دلتنگی اند ...
جنینی که هر روز ؛
بیشتر جان میگیرد ...

.

.

تاوقتی که برگردی

همه ی دیوانگی دلدادگیمان هم به همین هست !
که جاده ها کیف میکنند !
که چطور عطر تنت را برایم میگذارند !
و من دوباره ...
تا وقتی که برگردی ...
فقط زنده ام !
همین ...

.

.

 

این لحظه نوشتن ندارد

دفتر شعرم را سفید می گذارم این شب ...

این لحظه نوشتن ندارد ...
به قول تو ...
گذشت دیگر !
فقط درد دارد تا مدتی مرور عکس ها ...
آن نیز بگذرد ...
.
.
من امشب درد دارم

امشب لبریزم از وحشت ...

از تکرار نا ملایمات امروز و این ماه !
چراغم رو خاموش میکنم و دراز میکشم سمت تاریکی ...
برای خواب نه ... فقط برای بستن چشم هام !
اگر امروز برای همیشه میبستم چه میکردم بی تو ؟
هان ؟
من امشب درد دارم ...
فقط بذار آروم باشم ...
همین !
.
.
کمی که بنویسم " آرام میشوم...

امشب هیچ عجله ای برای خواب ندارم ... سرم پر از بی قراری است و لحظه های کلافه که مدام حال این لحظه ی تو را تصور میکنند ...
آشفته مي نويسم امشب ؟ تو ببخش .. بعضي شب ها - مثل امشب - سرم پر مي شود از اين
حرف هاي هرگز نگفته ! و تا برايت ننويسم آرام نمي شوم .
به دل نگير عزيز دل ! امشب هم از آن شب هاي ديوانگي ام است .. كمي كه بنويسم ، آرام مي شوم ...
...
.
.
بغض های لعنتی ...

باز هم از اون بغض های لعنتی ...
حرف های گره خورده توی گلو !
یه بغض ... یه سکوت !
یه خستگی مفرط ...
دلگیر هم نیستم !
همین که بی حوصله جوابم رو میدی ...
میفهمم همه چی برات روبراهه ...
و همین خستگیهات هم ...
عشقه ... میفهمی ...
عشق شاهزاده !
.
.
تنها همین یک بار...

امشب جایی هستم دور تر از همیشه !

زمان هم اندکی مانده به صبح !
اما من ...
امشب تمام حوصله ام را ...
در یک کلام کوچک ...
در "تو" !
خلاصه کردم ...
ای کاش !
یک بار ...
تنها همین یک بار ...
تکرار می شدی !
تکرار ...
و ...
به آتیش میکشیدی این فاصله ها رو ...
.
.
وباوردارم ...

شاهزاده ...

نمیدونی امشب برای تو نوشتن سخترین و آسون ترین حس دنیاست ...
سرت رو به درد نمیارم امشب ...
دلم گرفته و ...
میخوام دل خوش کنم به روزی که برمیگردم از این سفر درد ...
من هر شب شوق دیدنت رو بازی میکنم ...
و باور دارم ...
جایی میون آغوشت این بازی تلخ هم تموم میشه ...
و ...
دوباره آسودگی ...
عاشقتم !

..

آرامشی که قبل ازهیچ طوفانی نیست ...

من امروز لحظه ای که کنارتم ... بودنی میخوام از جنس ابد ... آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست و تویی و یه دل آروم ... من از این چند روز معنای خیلی از کلمه ها رو یاد گرفتم !

نیمدونم من زیاد غصه میخورم یا دیر آروم میشم ...
از این ها که بگذریم ...
من میدونم که یه روز به تو میرسم ... سکوت سرد این فاصله ها رو میشکنم ... شاید وقتی دلم از تو هم گرفت ... تو بالین تو اشک ریختم !
پس من اینجا ایستاده ام ... شاید هم بی تو بودنم برای همین بود ... برای یک با تو ماندن زیبا !
.
.
در کنارش نیست دلدارش !

نــه هــوا ابـریـسـت ،
نـه بـارانـی مـی بـارد .
پـس بـهـانـه ی دلـم بـرای ایـن هـمـه سـنگیـنـی چـیـسـت ....!


این در رو روی خودم که میبندم ... انگار همه ی دنیا رو پشت سرم جا گذاشتم ... اینجا عشق فرمان میده ... قصه قصه ی تنهایی و دلدادگی است و من !
و من این صبح که بیدار شدم به خاطر آوردم ... که تو هیچ با من خوب نبودی دیروز ... برای تو نوشتم و آروم شدم و باز هیچی نگفتم ... با همین دل زار هزار بار برا ساعت سه ظهر انتظار کشیدم !
بذار بیخیال لحظه هایی بشم که به قول تو گذشت نداشتم ... از کنار این هم بگذریم که چرا بی خداحافظی از کنارت رد شدم ... از اینکه چطور دلم لرزید و تو دلم اشک ریختم ...
از همه ی این ها که بگذریم ...
این صدای مبهم این چهار دیواری رو چکار کنم ؟
که هر دم رو به من همین حرف ها رو به رخم میکشن ...
و آواز میخونن با صدای بلند که ...
چشم ها در ظلمت شب خیره به راه است ...
جوی مینالد که آیا کیست دلدارش ؟
شاخه ها نجوا کنان در گوش یکدیگر ...
دریغا ... در کنارش نیست دلدارش !
.
.
انگاری صدایی نیست ...

دختری که فکرش نا آرامی میکند ...

سکوت میکند ...
فریاد میزند !
خسته میشود ...
انگاری صدایی نیست !
انگار دلی تنگ نیست !
قدم برمیدارد ... پس میزنی ...
دستاش میلرزه ... روحش خسته ... چشم هاش رو هم میدزده از همه ...
با خودم میگم ... نه کسی نمیشنوه ... صدات تو گوش کسی انگار نمیپیچه ...
سهم تو همون پرسه ها و سرگردانی های همون عصر دلگیر بود ...
تو هیچی نگو !
هیچ حرفی نزن !
تکلیف تو که هر کس از چشمات عشق رو میخونه خیلی وقته معلومه ...
پس هیس ...
هیچی نگو !
تو فقط عاشقشی ... بهتره ساکت باشی !
چون کسی ...
تو یه روز بارونی ...
تو رو به عشقی کشاند ...
به صلیبی که سرنوشتت بود ...
پس هیس ... مثل هر بار ! و این سزاوار توست ..





پیتوک

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : 29 / 1برچسب:, | | نویسنده : بهنام |
  • کد موزیک
  • فایاکس
  • تجسم عــشق